پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

من کمی قبلا می خوام

بابام افسر نیروی دریایی بود و به نوشهر منتقل شده بود ٬ واسه همین من اونجا به دنیا اومدم و تا ۱۳ سالگی اونجا بزرگ شدم ٬ می تونم بگم بهترین روز های زندگیم بود و همیشه می گم من اگه نوجوونی نکردم اگه جوونی نکردم ولی کودکی رو حسابی گذروندم ... یه کوچه بن بست داشتیم که هنوز که هنوزه صمیمیت بین همسایه ها شو هیچ جا ندیدم ( همه افسر نیرو دریایی بودن ) و با این که ۶ ساله اومدیم شیراز ولی هنوز هم باهاشون رفت و آمد داریم . من یه برادر رضایی هم اونجا دارم که از برادرهای واقعیم باهاش صمیمی ترم ... نمی دونید چقدر توی اون کوچه با دختر ها فوتبال بازی می کردیم و می باختیم (باختمون ۲ تا دلیل داشت یکی این که دختر ها از ما بزرگتر بودن و یکی دیگه هم این که ما تکروی می کردیم ) ... من بعد از اون کوچه دیگه با هیچ همسایه ای دوست نبودم ... 
خونمون یه حیاط بزرگ داشت ... حیاط جلویی غرق گل بود و وسط حیاط یه کاج زینتی خیلی قشنگ بود درست مثل تک پیک ... مامانم مسئول گل ها بود و بهشون می رسید چون خودشم گل بود . یادمه وقتی بهار می شد زیر اون کاج رو بنفشه های رنگارنگ می کاشت و جلوه کاج رو صد برابر می کرد ... حیاط جلویی یه جدول بندی خیلی قشنگ داشت که بابام طراحی کرده بودش . زیبایی این جدول بندی رو توی هیچ پارکی ندیدم ... یه گوشه حیاط جلویی یه تخت زیر سایه دو تا درخت کیوی بود که نزدیکش یه حوض کوچیک که یه فواره وسطش بود قرار داشت که بابا بزرگم هر وقت از تهران می آومد توی اون وضو می گرفت .
عصرونه ها رو یا اونجا می خوردیم یا سر ایوون ... حیاط پشتی هم پر درخت های میوه بود و بابام بهشون می رسید ... من هم تربچه می کاشتم ٬ اون تربچه ها سر سفره حتی اگه مزه زهر هم می داد می خوردمشون چون خودم می کاشتمشون ...هر شب سویا می چیدم و بو می دادم و می خوردم ٬ استاد این کار شده بودم ... درخت انجیر انگار ساخته شده بود که من ازش برم بالا ... چه انجیر های درشتی و شیرینی داشت ... من یه درخت پرتقال نافی داشتم که میوه هاش در انحصار من بود ... یه بار ۱ دونه پرتقال داد که ۱ کیلو وزن داشت ... هنوز مزه یادم نرفته ... درخت نارنگی ٬ درخت سیب ٬ درخت ازگیل ٬ درخت زرد آلو ٬ درخت آلوچه ٬ درخت آلبالو رو خیلی دوست داشتم و واسه میوه دادنشون روز شماری می کردم ... داشت درخت شیشه شور یادم می رفت اون درخت توی حیاط جلویی بود و خیلی بزرگ بود وقتی گل می داد قابل توصیف نبود ... زیبایی این درخت رو توی هیچ درخت دیگه ای ندیدم ... گل کاغذی هایی که روی سر در حیاط پیچیده بود در خونه رو مثل در ورود به بهشت کرده بود ... 
پشت خونه شالیزار بود که نمی شده اون سرش رو دید . من تو شالیزار رفتن رو خیلی دوست داشتم چون پر لاکپشت بود . واسه رفتن به شالیزار باید از یه جوب می پریدی واسه من این جوب جدا کننده دوتا دنیای متفاوت بود . توی جوب همیشه پر مار بود و این باعث می شد دنیای شالیزار واسه من بکر باشه چون فقط گاهی به خودم جرئت می دادم از روی جوب بپرم . هر وقت به شالیزار راه پیدا می کردم محال بود که لاکپشت نگریم . لاکپشتی که می گرفتم رو می بردم پهلوی شیر آب و می شستمش و اگه زالو بهش چسبیده بود ازش جدا می کردم و چند دقیقه باهاش ور می رفتم و بعد برشون می گردوندم به شالیزار ... من یه حوضچه پرورش قورباغه هم داشتم . نوزاد های قورباغه رو از آب شالیزار می گرفتم و توی اون حوضچه آب که خودم درستش کرده بودم ول می کردم و سیر تکاملی شون رو می دیدم . مورچه جنگلی های حیاط جلویی که زیر کاج زندگی می کردن با ابهت ترین مورچه هایی بود که تا حالا دیدم ... مارمولک های خوشگل حیاط جلویی ٬ من وقتی اومدم شیراز به خشگلی مارمولک های شمال پی بردم چون مارمولک های این جا خیلی زشتن . سنجاقک ها دو نوع بودن یک نوع واقعا زیبا بودن ٬ نوک بال هاشون سیاه بود و بقیه بال شیشه ای بود و رنگ خودشون بنفش تیره بود که ترکیب رنگی خیلی قشنگی رو بوجود آورده بود . اون یکی نوع مثل یه جت سریع بود و عمرا نمی تونستی سالم بگیریشون ٬ بر خلاف اولی . شونه به سر و باز کم می دیدیم و وقتی یکی شون رو می دیدیم تا از دیدمون خارج نمی شد نگاهش می کردیم . زیر شیرونی یه فضای خالی بزرگ بود که نمی شد بهش گفت اتاق پر از لونه گنجشک بود . 

وقتی می اومدیم شیراز تنها مخالف من بودم و حالا همه به حرف من رسیدن
کجا دیگه می تونم اون همه زیبایی رو تجربه کنم ؟؟؟!
کجا میتونه جای کندلوس با مینا و پلنگش ٬ جاده هراز با هزار چمش ٬ جاده ۲۰۰۰ با سرسبزیش ٬ جاده پول با تمشک هاش ٬ پارک جنگلی سیسنگان با درخت های انبوهش ٬ نمک آبرود با تله کابینش رو بگیره
کدوم استخر می تونه جای دریای خزر رو بگیره ؟؟؟  
من کمی قبلا می خوام  

در آخر هم روز مادر مبارک