پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

بدون شرح

شده دست دیوان بر بدی دراز
ز نیکی سخن نبودی جز به راز

جریان به اصطلاح گروگان گیریه دانشکده پزشکی

امروز دانشگاه بودم . داشتم می رفتم دم در که برم خوابگاه که مامانم زنگ زد گفت سالمی و بعد گفت انگار دانشکده پزشکی گروگان گیری شده . همون لحظه رییس انجمن اسلامی دانشکدمون رو دیدم که تازه رسیده بود . پرسید جریان چیه منم گفتم سر کلاس بودم چیزی نشنیدم . چند تا از دوستام رو دیدم و جریان رو واسم تعریف کردن . انگار یه اخراجیه نیروی انتظامی با یه کلاشینکف می ره توی سالن ابن سینا که پشته دانشکده پزشکی که یه همایش توش داشت برگذار می شد . همون اول می گه هر کی مخواد بره می تونه بره انگار ۵۰ نفری سالن رو ترک می کنن ولی خیلی ها می مونن . توی سالن می خواسته یه سی دی نمایش بده که نمی دونم چرا نتونسته . محتویات سی دی هم شنیدم افشا کننده بوده . خلاصه گروگان گیر شروع می کنه از بد گفتن به نیروی انتظامی که نیروی کثیفیه . آخر سر هم خودش رو تسلیم می کنه

نکته ها :

۱. حضور سردار رادان که این جور که شنیدم بدون اینکه کاری بکنه جوری توی تجمع بیرون حرف زده که انگار اون رفته با گروگانگیر صحبت کرده

۲.گروگان گیر تیر هوایی شلیک کرده

۳. هیچ کس اونجا حرفی از اینکه گروگانگیر نامتعادل به نظر می رسه نگفت ولی توی اطلاعیه نیروی انتظامی گروگانگیر رو نامتعادل توصیف کردن

۴.یکی از غول های بی شاخ و دم نیروی انتظامی موبایل های کسایی که فیلم برداری می کردن می گرفت

۵.زنی می گفت گروگانگیر به من اجازه داد برم ولی یه نفر از نیروی انتظامی به زنه می گفت خانوم خودم دیدم شما خودتون فرار کردید

۶.این جور که از یکی از  نگهبان های دانشگاه به من می گفت گروگانگیر در آخر برای کم شدن جرمش ۳۰ تیر باقی ماندش رو بین گروگان ها پخش می کنه و گروگان ها!!! هم تیر ها رو می برن با خودشون

من یه شاهد عینی نبودم پس ممکنه هر کدوم از این شنیده ها فقط شایعه بوده باشه . اگه یه شاهد عینی مطمئن پیدا کردم خبر می دم 

Dormitorism

انسان از زمان های دور شروع به اجتماعی زیستن کرد و از همان زمان دیگر کمتر تنها بود . امنیت در اجتماع نهفته بود هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی . دنیا به سمت جلو حرکت کرد ٬ اجتماع بزرگتر شد اما سهم هر فرد از منابع و فرآورده های اجتماع کاهش یافت . خانه ها کوچک شد انسان ها در طول روز با انسان های بیشتری برخورد داشتند و کمتر تنها بودند . این کاهش تنهایی تا امروز ادامه دارد و در حال میل کردن به سمت صفر در آینده است . فاجعه از همین جا شروع خواهد شد . از دست رفتن تنهایی پدیده ای است که  نام فاجعه دُرمیتوریسم ( dormitorism ) یا خوابگاهی شدن را مناسب آن است. اما برای چه فاجعه .  در بهترین حالت انسان بدون تنهایی با افرادی است که با آنها خوش گذرانی می کند ولی آیا می تواند کاری جز خوشگذرانی انجام دهد یا حتی کاری با خوش گذرانی کمتر . تکلیف کار هایی که انسان فقط در تنهایی قادر به انجام آن است چه می شود . کار هایی که اگرچه در نگاه اول ضروری نمی باشد ولی انسان برای زندگی بهتر به آنها نیاز دارد . آیا شما می توانید در یک جمع شروع به فکر کردن ٬ نوشتن یا خواندن کنید . تمام آثار آدبی بشر در تنهایی نوشته شده ٬ تمام تفکرات عمیق بشری در تنهایی در ذهن آمده و نگاشته شده و یک کتاب در تنهایی است که فهمیده می شود . من در تنهایی می توانم وبلاگ بنویسم و به آنچه می خواهم بنویسم فکر کنم . تنهایی چیزیست که یک دانشجو در خوابگاه  ، یک سرباز در سربازخانه  و دو فرزند در خانه ای یک خوابه و شاید فرزندان ما در زندگی عادی از دست داده اند . یاد رمان ۱۹۸۴ جورج اورول افتادم که در آن قهرمان داستان نه شاید به خاطر جرم بودن نوشتن در یک نظام توتالیتر بلکه به خاطر نداشتن حس تنهایی و زیر نظر بودن توسط دوربین نوشتن را ناممکن می یافت .