انسان از زمان های دور شروع به اجتماعی زیستن کرد و از همان زمان دیگر کمتر تنها بود . امنیت در اجتماع نهفته بود هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی . دنیا به سمت جلو حرکت کرد ٬ اجتماع بزرگتر شد اما سهم هر فرد از منابع و فرآورده های اجتماع کاهش یافت . خانه ها کوچک شد انسان ها در طول روز با انسان های بیشتری برخورد داشتند و کمتر تنها بودند . این کاهش تنهایی تا امروز ادامه دارد و در حال میل کردن به سمت صفر در آینده است . فاجعه از همین جا شروع خواهد شد . از دست رفتن تنهایی پدیده ای است که نام فاجعه دُرمیتوریسم ( dormitorism ) یا خوابگاهی شدن را مناسب آن است. اما برای چه فاجعه . در بهترین حالت انسان بدون تنهایی با افرادی است که با آنها خوش گذرانی می کند ولی آیا می تواند کاری جز خوشگذرانی انجام دهد یا حتی کاری با خوش گذرانی کمتر . تکلیف کار هایی که انسان فقط در تنهایی قادر به انجام آن است چه می شود . کار هایی که اگرچه در نگاه اول ضروری نمی باشد ولی انسان برای زندگی بهتر به آنها نیاز دارد . آیا شما می توانید در یک جمع شروع به فکر کردن ٬ نوشتن یا خواندن کنید . تمام آثار آدبی بشر در تنهایی نوشته شده ٬ تمام تفکرات عمیق بشری در تنهایی در ذهن آمده و نگاشته شده و یک کتاب در تنهایی است که فهمیده می شود . من در تنهایی می توانم وبلاگ بنویسم و به آنچه می خواهم بنویسم فکر کنم . تنهایی چیزیست که یک دانشجو در خوابگاه ، یک سرباز در سربازخانه و دو فرزند در خانه ای یک خوابه و شاید فرزندان ما در زندگی عادی از دست داده اند . یاد رمان ۱۹۸۴ جورج اورول افتادم که در آن قهرمان داستان نه شاید به خاطر جرم بودن نوشتن در یک نظام توتالیتر بلکه به خاطر نداشتن حس تنهایی و زیر نظر بودن توسط دوربین نوشتن را ناممکن می یافت .
تنهایی فقط این طوری زیر سوال نمی ره. با بمباران اطلاعات خودتو گم می کنی و یه موجود مسخ شده می شی. اینم یه جور تنهاییه ولی خطرناک تر. درسته انسان حریم فیزیکی هم احتیاج داره که بتونه احساس آرامش کنه ولی تنهایی انسان بی هویت خیلی بیش تره. بایت مطالب و عکسات ممنون رفیق.
سلام امیر آقای عزیز
وبلاگت خیلی باحاله ولی اگه به زودی فیلترش نکنن خوبه
تودار بودن بعضی جاها بد نیستاااااااا
ولی حرفاتو قبول دارم راست می گی.حق با تو...ولی بین خودمون باشه...
سر بزنی خوشحال می شم.
خداحافظ
سلام...
بیا دنبالم کارِت دارم...
.
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
حالا بیا دنبالم...
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
.
.
.
.
بیا نترس من باهاتم....
.
.
.
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
بیا پایین تر..
.
.
بیا حالا...
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
.
.
نه بابا سر کاری نیست بیا تو...
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
یه خبر داغ داغ واست دارم...!
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
.
.
دوست داری بدونی چیه آره؟...
.
.
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
...پس بیا...دیگه چیزی نمونده
.
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
.
.
.
چیه خسته شدی؟آره؟...!.
.
.
.
.
.
........(_.........
.../_)...) ........
../ (....(__)......
.(__)...oooO....
Oooo..............
.
.
.
.
.
.
خوب حالا چشاتو ببند تا بگم...
١...
٢...
.
.
.
.
.
.
.
آپ کردم!!!
بدو بیا که منــــــــــــتظرم!!!
عالی .. و ما در پی یافتن تنهایی چه روزها که حسرت بدوی بودن را در دل می پرانیم :دی
چه خوشم اومد از این
خوبی؟