پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

یک تحقیق تاریخی - مذهبی !


۱ . در نقاشی هایی که در غارهای جنوب اونجا کشف شده آثار عجیبی بدست اومده که ذهن دانشمندان رو حسابی مشغول کرده . در این نقاشی ها مردی حضور داره که پارچه ای دور سرش پیچیده و احساس گرمی می کنه ! و اون طرف ترش دختری که کج و معوج می شه و نفس نفس می زنه ! ( البته بهتره بگیم که این غار نوشته ها به صورت انیمیشن هستش که نشانی از هنر بالای اون وقتی هاست ) . همه هاج و واج موندن که منظور از این نقاشی ها چه بوده

۲ . چندین سال بعد همون دانشمندان در حال رد شدن از کنار یک اثر تاریخی بودن که به یک کتیبه سنگی با خط سیخی بر خورد می کنند( که اتفاقا سر یکی از این دانشمندان در پی این برخورد می شکنه ) . همون دانشمند سرشکسته به نکته عجیبی در این کتیبه پی می بره . بعد از چندی تلاش شبانه روزی و غیره ٬ به متن این کتیبه پی برده می شود . متن این چنین بود : «£µ¶زĀشآ®@خِ÷÷ّûذ¾~$$ » .
 حال ترجمه را می نویسم :« مردی پارچه ای بر سر داشتندی و گرمی احساس می شوندی و در کنارش دختری گول مالنده حضور داشتندی که نفسش بالا نمی آیندی و غیبندی و ... و دلار »
دانشمندان انگشت اشاره به دهان مانندند که چه خبر هست .

۳ . دانشمندان برای گذراندن تعطیلات به ایتالیا رفتن . یکی از دانشمندان در حال نگاه کردن به مجسمه میکل آنژ به نکته ظریفی پی برد و برای بهتر پی بردن به این نکته ظریف دست به دامن  میکروسکوپ شد . در گوش چپ مجسمه شکلی حک شده بود که در آن مردی سرش را در پارچه ای پیچیده و قرمز شده و دختری هق هق می کند .

۴ . بعد از چند سال و اندی و سندی ٬ گروه دانشمند ما درحین نگاه کردن به تابلو شام آخر داوینچی بودن که متوجه شدند که اگر تابلو را برعکس کنند شکل مردی ظاهر می شود که پارچه ای دور سرش پیچیده شده و از شدت گرما یقه خود را که بیخ تا بیخ بسته بوده را می گشاید و دختری خس و خس کنان نفس می کشد و هی تغییر رنگ می دهد و معلوم می شود که به رنگ قرمز علاقه دارد . ( دانشمندان که کم کم از بی خبری داشتن می مردن اولین فرضیه خود را بیان کردن که به نظریه «یک زن - یک متر پارچه» مشهور شد )

۵ . بعد از چند و کلی سال بعد در چنین روزی که دانشمندان در ایران به سر می بردند بر حسب تصادف ( که چند کشته و زخمی بر جای گذاشت ) تلوزیون روشن شد و از قضا کانال ۲ هم بود . و دانشمندان که کلا همگی بیکارند نشستن و تماشا کردند . دیگر کم کم داشتند حوصله اشان از برنامه های بی بار تلوزیون خسته می شدند که نگهان صدایی عجیب از کانال ۲ پخش شد به این مضمون « یو اِ‌ اِ اِ هو ه هو » . بله درست حدس زدید . سریال او یک فرشته بود رو گذاشته بود تلوزیون . پس از اتمام این سریال دانشمندان در پوست خود نمی گنجیدند چون بالاخره کشف کردند چه خبره .

و نتیجه نظریه «آخوند و شیطون» شد . البته در گروه دانشمندان تفرقه ایجاد شد . عده ای می گفتند ببین آخوند چیه که شیطون از دستش فرار می کنه و عده ای گفتند هر وقت دیدی آخوندی گرمشه اولین زنی که دیدی از خونه پرت کن بیرون . البته در بعضی نتایج هم اتفاق نظر وجود داشت که یکی این بود . که جدیدا شیطان به دنیای مادی پا می زاره و می خواهد یک کمی هم در این دنیا حالی به خودش بدهد . پس اگر خوشتیپ هستید و با زنی تصدف کردید فلنگ را هر چه زود تر ببندید و وقتی بستید دیگر باز نکید 
در سال ۲۰۰۶ نوبل شیمی ! به کارشناس مذهبی این فیلم به خاطر کشف ماهیت فیزیکی شیطان تعلق گرفت .
در همون سال ها هم اسکار بهترین جلوه های ویژه به این فیلم اهدا نشد تا دلشون آب بشه
بهترین شبکه سال هم شبکه ۷ به خاطر پخش جنگ برفک ها و نشان ندادن این سریال انتخاب شد .
مسئولان کتاب رکورد های گینس هم به خاطر اینکه حالی به ایران داده باشند اسم ایران را همین طوری ثبت کردن
نظرات 16 + ارسال نظر
دختری که هیچ کس و جز تو نداره یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:41 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام گلم

در کلبه ای که به اندازه یک تنهایی ست
دل من که به اندازه یک عشق است
به بهانه های ساده ی خوشبختی خود مینگرد
من از نهایت تاریکی شب حرف می زنم
من از نهایت شب عشق حرف می زنم
اگر به کلبه ی من آمدی ای مهربان
برای من چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم!!!

موفق باشی

بانوی ماه یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:41 ق.ظ http://banooyemahtanha.blogsky.com

وبلاگت در مورده منه !!!!!!!!!!!!!

ستاره یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:42 ق.ظ http://kolbe-royablogsky.com

موفق باشی

روزبه یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ق.ظ http://friends.blogsky.com

این مطلبت خیلی جالب بود...

صدف یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ق.ظ

سلام امیر... این نوشته تو برای کارشناس مذهبی فیلم خوندم کلی خندید! یک فیلمنامه خیلی تغییر میکنه در حین فیلم شدن. خلاقیت تو و داستان بافیت حرف نداره! موفق باشی.

احمد یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:05 ق.ظ http://sarzamin-ir.blogsky.com

امیر جان سلام . وبلاگ زیبایی داری . زیبا هم مینویسی . ولی یک پیشنهاد . مطالب بزرگ در وبلاگهای غیر تخصصی قالبا خوانده نمیشود . پس این قلم زیبا را در نگارش مطالب کوچک بکار گیر. شاد باشی . منتظر شما در شرزمین کوچک خود هستم

نرگس یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:48 ب.ظ

اولا که این سریاله رو کانال دو داره...نتیجه گیری اخرت حرف نداشت امیر..تو این حرفا رو از کجا میاری پسر...به جای سریال نگاه کردن بشین درستو بخون شما دی:))))))))))
نه که من خیلی طرفدار بحث خیانت هم این سریاله هم هی حرص منو درمیاره

اشکان یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:28 ب.ظ http://batashakorazshoma.blogsky.com

سلام امیر جان:
..خیلی شاهکار بود ..این نوشته ات!
گمونم اگه یه کم بری دنبال فیلم نامه نویسی جواب بده!
اینو کاملا جدی میگم..قوه تخیل فوقالعاده ای داری.
شاد باشی.

دختر خوب یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ

salam jeddan matlabe sare karie jalebi bud!!!!!kheili lezat bordam !

بابک دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ب.ظ http://universe-love.persianblog.com

درود
ایول.کلی حال کردم. مثل اینکه ۴۰ چراغ اثر کرده!! من فکر کردم الان با یار دبستانی روبه رو می شم.
داداش خیلی چاکرتیم. آهنگتم که خدا.دلم خیلی تنگیده.
شاد و پیروز باشی

آرزو سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:07 ق.ظ http://www.aloonak.tk

سلام
خدا بگم چکارت کنه وروجک! گرفتی مارو ؟ یه ساعت سر کارم گذاشتی ! فکر کردم مطلبت جدیه ، سراپا گوش و چشم شده بودم . آخه من عاشق این جور مطالبم . ولی خوب بود حسابی رفع خستگیم شد موفق باشی وقت کردی بهم سر بزن
تورا من چشم در راهم !

احمد سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ب.ظ http://sarzamin-ir.blogsky.com

زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست
در ضمیرت اگر این گل ندمیده ست هنوز
عطر جان پرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزیده ست هنوز
دانه ها را باید از نو کاشت.

. سلام / سرزمین به روز شد / زیبا بود مطلبت و خواندنی

نیلوفرنگی پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:20 ق.ظ http://to0otfarangi.blogsky.com

من همون بالایی ام! پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:23 ق.ظ

هستمت داداش خفن!
این سریاله بدجوری رو اعصاب و رووان ادم می ره که هیج! به زور می خواد به ادم ثابت کنه که امان از نفس امارره و از این صحبتها!
این جنبه ی مادی دادنشون به شیطان البته بد نیست اما بدجوری تصنعی یه!
حالا جال اینجاست که کار به جایی کشیده که استادمون عوض درس دادن شروع به نقد سریال او یک فرشته بود کرده و پا در یک کفش که اللا بللا این داستان بر گرفته از شیخ صنعان و دختر ترسا است!

آره من هم چند جا شنیدم که می گن داستان شیخ صنعانه ولی اونجا دختره انسان بود نه شیطان .

علی پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ

خیال پردازی ات عالی در این حرفی نیست
ولی حیف که افکارت صرف جفنگیات میشه

خوب اگه به نظرت اعتقاد داری چرا اثری از خودت نذاشتی ؟!

خلاصه : هر کسی از ظن خود شد یار من

شهره جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.aveh.blogsky.com

سلام
چرا طنز نمی نویسی عالی بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد