پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

پاتوق

کدام سخت تر است ؟ بیدار کردن کسی که خواب است یا بیدار کردن کسی که خواب می بیند که بیدار است . «سورن کی یر کگارد»

تهاجم فرهنگی یا شارش فرهنگ ٬ مسئله این است

امروزه فرهنگ به صورت یک کالا مبادله می شود که متاسفانه سهم ایران از صادرات از ناچیز هم کمتر است و در اصل تبدیل به وارد کننده شدیم . نه به خاطر بی فرهنگی ٬ به خاطر فراموش کردن فرهنگ خودی . نمی توانیم انتظار داشته باشیم کشوری که خود با فرهنگ خود روز به روز غریبه تر می شود بتواند فرهنگ خود را ( هر چند غنی ) به جهان عرضه کند . ایجاست که مسئولان به جای یاد آوری فرهنگ خودی جلوی عرضه فرهنگ غیر خودی می ایستند . موجودی خیالی به نام تهاجم فرهنگی تصور می کنند که تنها راه مقابله با آن بستن مرز ها برای جلوگیری از ورود آن است . به مرز ها خیره شدند ( تا فرهنگی وارد نشود ) و از پشت سر خود ( داخل ) خبری ندارند . این بسته بودن و بدتر از آن  تولید نکردن وضع را خراب تر می کند ٬ خلایی از فرهنگ ایجاد می شود که افتضاح تر از هرگونه فرهنگ غیر خودی است . مسئولان می گویند از هیچ وسیله ارتباطی استفاده نکنید چون فرهنگ بیگانه از هر سوراخی به داخل می آید ! ( ماهواره ٬ اینترنت و ... ) 

چرا کار ساده تر و کم هزینه تری انجام ندهیم ؟ تکثیر فرهنگ خودی برای اشباع خلا فرهنگی راه بهتری نیست ؟ آسان تر و کم هزینه تر . اگر جامعه ای از فرهنگ خودی ( به شرط غنی بودن ) اشباع باشد هیچ بیگانه ی عاقلی زیره به کرمان نخواهد برد که هیچ ٬ کسی هم خریدار این فرهنگ نیست . اکنون از لحاظ کیفی مشکلی وجود ندارد ٬ تنها مشکل از نظر کمی است .

مبارزه با تهاجم فرهنگی بی معنی است چون اصولاً تهاجمی در کار نیست ٬ امری که در جریان است شارش فرهنگ است . خلا داخل اصلی ترین دلیل ورود فرهنگ غیر خودیست . این خلا باعث می شود مَکش به داخل آنقدر بالا باشد که حتی فرهنگ های مبتذل نیز وارد شود . در این فشار هیچ فیلتری عمل نمی کند . با از بین بردن خلا تنها جریان هایی باقی می مانند که فرهنگ غلط خودی را با فرهنگ صحیح بیگانه عوض می کند ٬ که این نه تنها بد نیست بلکه عالیست .

فرهنگ خودی را به خاطر بسپار ٬ فیلتر مردنی است .

نظرات 15 + ارسال نظر
کیمیانت سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:46 ب.ظ http://kimiyanet.blogfa.com

دوست گرامی : با تشکر از وبلاگ خوبت .
اگر به کارت اینترنت احتیاج داشتی یک سری هم به ما بزن !
با یکبار امتحان ، همیشه کیمیانت را انتخاب میکنید.
لذت اتصال پرسرعت56K، ارزان، بدون اشغال ، با پشتیبانی 24 ساعته و امکان فعال سازی VPN را تجربه کنید.

نرگس سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:53 ب.ظ

احسنت!!!! موافقم صددرصد...اما خب میدونی فرهنگ خودی رو هم نمیشه همونطوری بکر و بدون بازنگری ترویج داد... فرهنگ قدیم ایرانی در کنار تمام زیباییها و قدمت و بزرگی ای که داره ایراداتی هم داره...البته میدونم که این چیزی که من از فرهنگ دارم میگم در واقع همون عرفه...یا سنت..بهرحال اگر بشه فرهنگ رو خالص پیدا کرد بدون هرگونه ناخالصیهای عرفی کاملا خوبه ... اما میدونی اشکال چیه... اونهایی که کله گنده اند که از خداشونه که این فرهنگ فراموش بشه... نسل جدیدتر از ما هم که کلا نمیدونه فرهنگ ایرانی چی هست...نسل قبل از ما هم که دیگه اینقدر بهش فشار اومده که ترجیح میده این چند صباح رو به زندگی خودش برسه ...می مونیم ما.... ما باید از یه جایی شروع کنیم

چاکرم ...
درسته ٬ همه چیز نیاز به بازنگری داره ...
ایراد ها هم می شه با باز گذاشتن تبادل فرهنگ ها از فرهنگ های دیگه گرفت . می شه گفت که فرهنگ هم با نوعی انتخاب طبیعی خود به خود اصلاح می شه فقط باید ما اصلاح پذیر باشیم
ما باید از یه جایی شروع کنیم ولی مشکل اینجاست که وقتی برنامه ریز های ما از ما نیستن انسجامی وجود نداره و وقتی انسجام وجود نداشته باشه هر حرکتی می شه کشک

گلی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:10 ب.ظ

سلام ...تعریفت از فرهنگ چیه؟

گلی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ب.ظ http://golbanoo.blogfa.com

سلام عرض شد..جواب ندادی که.............
آیدیمو گذاشتم

سلام از بنده است . آخه سوالت خیلی سخت بود ... از راه ارسطویی حال می گیری ها ... ساده ترین جوابی که به ذهنم می رسه اینه که فرهنگ همون چیزیه که من می دونم اونه و تو هم می دونی من فکر می کنم چیه ( تا تو باشی از من سوال سخت سخت نپرسی :دی)
اتفاقا به نرگس هم گفتم آی دیم مشکل به هم زده نمی تونم هیچ کس رو اد کنم . به محض اینکه تونستم ادت می کنم

گلی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:40 ب.ظ

تو می گی فرهنگمون رو به خاطر بسپاریم...وقتی من نمی دونم تعریف تو از فرهنگ چیه از کجا بفهمم چیو باید به خاطر عزیزم بسپارم؟؟هان جواب بده!:پی...اصن بعدش تهاجم فرهنگی چی می شه؟...اصن فرهنگ ما ایرانی ها چی می تونه باشه؟..چیه که من باید روش فکر کنم؟...منم بیکارما:ی..تو این وبلاگا سوال زیاد به ذهنم می رسه..حالا اینم یه درددل: من هر چیزی رو ندونم سوال می کنم اما خیلی ها جنبه شو نداره..یا تحقیر می کنن یا بی جواب می ذارن..خیلی ها که ادعا دارن ...تو هم بیخیالش مرسی که جواب دادی

خوب من هم گفتم که واقعا سوال سختیه واسه همین خواستم بپیچونمت که از سوالت فرار کنم که دیدم تو دست ما رو هم از پشت بستی :دی . اصلا منظورم این نبود که چیز بدیهی رو سوال کردی و اصلا جواب کامنتت کنایه نبود . مجبورم کردی در بارش فکر کنم و مجبورم کردی به این نتیجه برسم هیچ تعریف ثابتی از فرهنگ برام وجود نداره . واقعا جواب دادن بهش غیر ممکنه . مثل اینه که از من بخوای سعادت رو تعریف کنم که هیچ دو نفری تعریف یکسانی ازش ندارن . اینطوری اصل منظور من ول می شه و بازی با کلمات می آد وسط . آخه توی جاهای متفاوت که به کار بردم معنی های متفاوت داره . مثلا ممکنه یه جا منظور فقط یه عادت اقلیمی باشه و جای دیگه ارزش های صحیح و یا یه کار خوب معنا بده . واسه همین توی جواب کامنت قبلت گفتم منظورم از فرهنگ همون چیزیه که در اون بخش توی ذهن تو هم هست . فکر کنم از جواب قبلیم بد برداشت کردی اصلا قصد من توهین نبود من نه تحقیر کردم نه بی جواب گذاشتم نه ادعا دارم . من حتی گفتم ارسطویی بحث رو شروع کردی چون واقعا ارسطو هم توی بحث هاش همیشه تعریف می خواست . امیدوارم از دستم ناراحت نباشی ( شاید من بد برداشت کردم )

اکبر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ب.ظ http://dastanpour.blogsky.com

دوست عزیز
کلمه ‌"فرهنگ" را بسیار مبهم بکار برده اید، تاکیدی نیز که بر روی فرهنگ "خودی" دارید تعجب بر اینگیز است؛ البته نه از باب خودی بودن بلکه از آنجا که بدون هیچ دلیلی آنرا برتر از فرهنگ غیر خودی می دانید! مثل انکه ادبیات "خودی و غیر خودی" هنوز از میان ما رخت برنبسته است!!

فرهنگ تعریف مبهمی هم داره . مثل یه ابر می مونه که نمی تونی دقیقا بگی مرز ش کجاست . متفاوت بودن فرهنگ ها از زمین تا آسمونه ٬ خوب باید از لفظ خودی و غیر خودی استفاده بشه . اگه دقیقا متن رو بخونید متوجه می شدید که حتی جایی گفتم خوبه که فرهنگ خوب غیر خودی جای فرهنگ بد خودی رو بگیره ٬ پس من اصلا نگفتم که تمام فرهنگ خودی بهتر از فرهنگ غیر خودیه . من می گم در کل( برایند خوبی ها و بدی ها ) فرهنگ ما برای ما خوبه و فرهنگ بیگانه برای بیگانه . نه فرهنگ ما ایده آله و نه فرهنگ بیگانه

گلی جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:06 ب.ظ

نه نه من اصلا منظورم تو نبودی...بابا رفیق تو که همیشه جواب ما رو با جون و دل می دی ...حرفا می زنی ها:پی

ما که مخلصیم ...

نرگس جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:54 ب.ظ

اصلا فرهنگ که تعریف نمیخواد.... برای فهمیدن هرچیزی که نباید دنبال تعریف قانونمند گشت... اصلا مشکل اینه که ما همیشه میخوایم واسه هرچیزی یه اصولی تعریف کنیم و بعد وقتی نمیتونیم بی خیال انجام کاری میشیم... عین همین فرهنگ چون نمیتونیم یه تعریف واضح براش بیاریم میگیم پس کار ما نیست که در موردش فکر کنیم...نه اینطور نیست..ساده ترین راهی که میشه ازش شروع کرد همین ایینهایی سنتی امونه که اگه بتونیم درست و اصولی اونطور که از اول بودند انجامش بدیم یواش یواش تو مجرای احیای فرهنگ ایرانی می افتیم...اینو که دیگه ما میتونیم ربطی به مسوولین هم نداره....

کاملا موافقم نرگس جان

اکبر جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ http://dastanpour.blogsky.com

دوستان عزیز!
به چه دلیل و استدلالی‌ " فرهنگ ما برای ما خوبه و فرهنگ بیگانه برای بیگانه"؟ به چه دلیل و استدلالی باید سنتهایمان را درست و اصولی اونطور که از اول بودند انجامش بدیم؟ به چه دلیل "فرهنگ که تعریف نمیخواد.... برای فهمیدن هرچیزی که نباید دنبال تعریف قانونمند گشت"؟ و ...
اتفاقا در هر بحثی تعریف مفاهیم بکار رفته در آن که دارای دوشرط "وضوح" و "تمایز" باشد یک شرط لازم است . در غیر این صورت آن مطلب مستعد آفت بدفهمی و کج فهمی است آفتی که میتواند مانع یک بحث مفید و سازنده باشد.
"متفاوت بودن فرهنگ ها از زمین تا آسمون" چه ارتباطی به تعریف مبهم کردن از فرهنگ دارد!؟ ما انسانها نیز گاهی از زمین تا آسمان با دیگران تفاوت داریم ولی آیا این تفاوت باعث می شود نتوان گونه انسانی را از دیگر گونه های طبیعی متمایز کرد؟
قصدم از این سوالها و هزاران سوال جدی قابل طرح دیگر و طلب کردن پاسخی برای آنها فقط و فقط به این خاطر است که دوستان را در گفته هایشان به دقت و استدلال به جای برخوردهای احساسی و مبهم گویی دعوت کنم، امری که متاسفانه از مواردی است که در فرهنگ "ما" نایاب و کم ارزش و در فرهنگ "بیگانه" سترگ و ارزشمند است!

فلسفه همه چیز رو نمی تونه جواب بده . آیا برای هر استدلالی استدلال دیگه نیازه . بذار نظریه انتخاب طبیعی رو از زیست شناسی برداریم و اینجا ازش استفاده کنیم . چرا خرس قطبی سفیده و خرس جنگلی ٬ قهوه ای . چون محیط این رنگ ها رو برای اون ها انتخاب کرده یا بهتره بگیم این رنگ ها هستن که زنده ماندن یا مردن خرس ها رو انتخاب می کنه. حالا اگه سفید و قهوه ای رو فرهنگ های متفاوت بگیریم و محیط رو جامعه و عوامل موثر بر جامعه و فرهنگ بگیریم شاید به نتایجی برسیم . هر دو رنگ باعث زنده ماندن می شن ولی سفید برای قطب خوبه و قهوه ای برای جنگل . فرهنگ ما برای جامعه ما خوبه و فرهنگ بیگانه برای جامعه بیگانه . کدوم فرهنگ خوبه ؟ هر دو . می دونم که باز هم استدلال می خواهید . ولی من باور دارم خیلی چیز ها نیاز به استدلال نداره . واقعا هم فرهنگ تعریف نمی خواد . هیچ دو فیلسوفی پیدا نمی شن که تعریف یکسانی از فرهنگ و عشق و سعادت و ... داشته باشن ( البته اگه حرف کس دیگری رو تکرار نکنن و خودشون بخوان تعریف کنن ) . اگه من نتونم پرواز یک پرنده رو استدلال کنم دلیل این نمی شه که پرنده ها نمی تونن پرواز کنن.
مطمئناً اگر شما درباره عشق صحبت کنید و تعریفی از عشق رو بیان کنید باز هم بد فهمی و کج فهمی وجود داره . چون خیلی از حالات در کلمات نمی گنجه .
متفاوت بودن فرهنگ از زمین تا آسمون رو برای توجیه کردن مبهم بودن فرهنگ به کار نبردم بلکه برای به رسمیت شمردن لفظ خودی و غیر خودی به کار بردم .
تفاوت انسان های موجود در یک فرهنگ خیلی کمتر از تفاوت دو فرهنگ است . و در تعریف گونه هیچ اشاره ای به رفتار نشده .
برتری انسان ها به خاطر دقت و استدلال نسبت به بقیه جانوران نیست بلکه وجود احساسات پیشرفته است . شما استدلال را چیزی با ارزش و احساسات بد می دانید . و در این زمینه می گویید متاسفانه فرهنگ ما بیشتر احساسی است . ولی من می گویم جای هیچ تاسفی نیست که فرهنگ ما احساسی است . و اعتقاد دارم در حالت کلی احساسات فرا تر از منطق است و البته نه همیشه . اگر شما شخصیکه تصادف کرده را بیابید منطق به شما می گوید خودت رو درگیر نکن و احساس می گوید کمکش کن . کدام یک انسانی تر است ؟ انسان منطق نیست انسان منطق و احساس است . منطق خالی یعنی زندگییه رو بت گونه .

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
« سهراب سپهری »

سرگیجه شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:00 ق.ظ http://fassi88.persianblog.com

گفتی تهاجم فرهنگی و کردی کبابم. آیا شیطان بزرگ بیکاره که بخواد از راههای گوناگون مثل شیطون بره تو جلد جوانان برومند ایرانی؟؟ ولی این یه واقعیته! جدی ما و اوناییکه این خزعبلات رو بلغور میککنن چی فکر کردن؟؟؟؟ اخه بدبختی اینجاست که حتی در زمینه فرهنگی کمتر کسی ئیدا میشه به کارای خودی توجه کنه.......بیچاره‌ها انقدر کوته بینن که خیال کردن با فیلترینگ (مثلآ ما هم که از ئشت کوه اومدیم )نمی‌تونیم کراکر درس کنیم و فیلترینگ رو رد کنیم.......با وبلاگت حال کردم بسی.موفق باشی

حمیدیان شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 ق.ظ http://www.tohid.org

استقلال آزادی رشد = مردمسالاری

ساغری شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.saghariii.com

اینو واسه dr-ahmadinejad@peresident.ir بزن.....

مطمئنی حتی بهش فکر می کنه ؟ ... شاید یادشون بیافته که وبلاگ ها هم فیلتر کنن ... باشه اول بحث ها توی وبلاگ تموم بشه که اگه جایی نارسایی داشت درستش کنم بعد واسه ایشون می فرستم

گلی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ب.ظ

اینجا از بحث داغه داغه!

اگه داغه پس تو چرا شرکت نمی کنی ؟

اکبر یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ب.ظ http://dastanpour.blogsky.com

دوست عزیز
1- می‌پذیرم که برای اموری که معرفت شناسان آنرا "درونی"، "احساسی"، "انفسی" و یا "سابژکتیو" می‌نامند نمی‌توان استدلالی ارائه کرد (مانند علاقه داشتن فردی به گل رز یا رنگ آبی) ولی آیا "تعریف فرهنگ" و یا گزاره‌ی "فرهنگ ما برای ما خوبه و فرهنگ بیگانه برای بیگانه" جز گزاره‌های انفسی و یا احساسی بحساب می‌آید؟ بگمانم واضح است که پاسخ منفی است. وقتی شما درباره یک امر "بیرونی" به مانند مجموعه‌ای از هنجارها و یا ارزشهای یک جامعه/ یا چند جامعه حکمی را صادر می‌کنید باید بتوانید از این حکم دفاع کنید. به مثال خودتان توجه کنید؛ ".... سفید برای قطب خوبه و قهوه ای برای جنگل" ولی بنظرم بهتر بدانید که زیست شناسان برای چنین حکمی دلایلی کاملا علمی ارائه کرده‌اند. من نیز از شما برای احکامی که صادر فرموده بودید چنین درخواستی کرده بودم.
2- نوشته‌اید؛ "برتری انسان ها به خاطر دقت و استدلال نسبت به بقیه جانوران نیست بلکه وجود احساسات پیشرفته است". منظور شما از "احساسات پیشرفته" چیست؟ پیشرفته بودن یک احساس را چه چیزی معین میکند؟ اگر دلیل شما دلیلی "بیرونی" است ناگزیر باید آنرا به بحث بگذارید ولی اگر دلیل شما "درونی" و باز هم احساسی می باشد (جدا از مشکل دور و تسلسل) هرشخص دیگری می‌تواند مخالف شما باشد و شما نمی توانید بر نظر او اشکالی بگیرید و بنابراین جای هیچ گفتگویی باقی نمی‌گذارد ( به یاد مولانا افتادم: عشق بُرد بحث را جانا و بس ...)
3- من "استدلال را چیزی با ارزش و احساسات را بد" نمی دانیم ولی بر این باورم آنچنان سهمی را که لازم می‌باشد بین این دو در فرهنگ ما به تساوی تقسیم نکرده‌اند و این موضوع سهمی قابل توجه در عقب ماندگی کشور ما دارد.
4- در مورد آن شخص تصادف کرده باید یادآوری کنم که بسیاری از فیلسوفان اخلاق دلایل عقلی و منطقی محکمی برای کمک به آن شخص دارند به عنوان مثال عقل ما می‌گوید اگر به این شخص کمک کرده و این عمل را به شکل همگانی درآوریم می‌تواند روزی بکار خودمان نیز بیاید!
5- شگفت انگیز است؛این بحث از شناسایی و تعریف فرهنگ و ... به "شناسایی راز گل سرخ" رسید!!
در پایان شما را دعوت می‌کنم به آنچه معرفت شناسان آنرا "اخلاق باور" می‌نامند توجه بیشتری بورزید.
بهروز و پیروز زندگی کنید.

۱ . اگر شما گزاره ی« فرهنگ ما برای ما خوب است و فرهنگ بیگاه برای بیگانه » را قبول ندارید ٬ «غم غربت» یا« نوستالژی» را چگونه استدلال می کنید ؟ آیا چیزی جز تفاوت فرهنگ باعث آن است ؟
اگر چند نفر تعریف متفاوت از یک چیز واحد داشته باشند احتمال «درونی» بودن آن بیشتر است یا «بیرونی» بودن آن ؟
دلیل من از اشاره به نظریه انتخاب طبیعی این است که می خواستم از نتیجه این نظریه در بحثمان استفاده کنم . نتیجه انتخاب طبیعی این است که اگر موجودی تا الان وجود داشته ٬ شرایط آن جاندار بهترین حالت ممکن برای زنده ماندن آن تا الان بوده . پس اگر فرهنگ ما برای ما تا الان دوام داشته ٬ بهترین حالت برای ما بوده . اگر موجودی صفت نامناسبی داشته باشد آن صفت از بین خواهد رفت ( فقط زمان لازم است ) . اگر فرهنگ ما زوایدی داشته باشد از بین می رود . من از دلایل این نظریه برای این بحث استفاده می کنم .
۲. قبول کردم
۳. دلیل عقب افتادگی کشور ما وجود افرادی منطقی ( که از منطق سو استفاده می کنند ) در کشوری احساسی است
۴. دلیل آورده شده از طرف فیلسوفان برای این قضیه ممکن است منطقی باشد ولی محکم و واقعی نیست . آیا وقتی از فیلسوفان علت این قضیه خواسته شد بلافاصله جواب داند یا روز ها و شاید سال ها بر رویش فکر کردند . آیا کسی که خود در این شرایط خوف آور و زمان کوتاه این چنین استدلال می کند ؟ اگر من خودم را در آن شرایط تصور کنم به تنها چیزی که فکر نمی کنم دلیل فلسوفان برای انجام این کار است . شما خود را در آن حالت تصور کنید .
۵. و شگفت انگیز تر این است که بحث از وجود یا عدم وجود تهاجم فرهنگی به شناسایی فرهنگ ٬ درونی یا بیرونی بودن آن و گفته های فیلسوفان اخلاق رسید !!!
در آخر هم مطمئن هستم« اخلاق هر چه گفتند باور کن » وجود ندارد و مطمئن باشید هر گفته ای که برای من واضح شد مطمئنا خواهم پذیرفت . و مطمئن باشید من هم مثل شما از سفسطه چینی بیزارم
ممنون

مسعود دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:28 ق.ظ http://massoudx12.blogsky.com

سلام

خوبی؟ خدا رو شکر ....

آپ دیتم٬ دوست دارم بیای پیشم و استفاده ی لازم رو از این پست ببری٬این یکی با همه ی پست های قبلی فرق داره و تو این بهم ریخته گی های امروزی میتونی آرامشتو بدست بیاری.

میخوام نظرتو بدونم...

من چشم براهت می مونم ...

« مسعــــــــود »

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد